چیستان و معما

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

اینا از قبلیه یه نمه سخت ترن باید مغزتونو به کار بندازید.

معمای شماره ی ۱

یک نفر اهل منطق به شهری امد. تصمیم گرفت به سلمانی برود. ان شهر دو

سلمانی بیشتر نداشت. به اولین سلمانی رفت که سرورویی نامرتب ومو هایی ژولیده

داشت.به سلمانی دیگر رفت اوبر خلاف اولیین سلمانی مو هایی مرتب و سر و رویی

مرتب داشت . با این حال مرد تصمیم گرفت نزد سلمانی اول برگردد. چرا؟

معمای شماره ی ۲

جهان گردی توسط قبیله ای وحشی دستگیر شد. به او اجازه دادند یک حرف بزند

که اگر راست بود او را بسوزانند و اگر دروغ بود باتیر زهراگین از پا در اورند.

جهانگرد باکمی فکر جمله گفت که از نجات پیدا کرد. او چه گفته است؟

معمای شماره ی ۳

پاسبانی از نزدیکی خانه ای می گذشت ناگهان صدایی را شنید که می گفت

(علی مرا مکش) پاسبان به خانه رفت ویک جنازه را دید که پنج نفر

دورش جمع شده بودند.پاسبان بدون این که ان پنج نفر را بشناسد بلافاصله قاتل

را پیدا کرد وبا خود برد. او چه طور قاتل را پیدا کرد؟

معمای شماره ی ۴

سه دانشمند بسیار گران قدر یک نفر ریاضیدان دومی فیزیکدان وسومی پزشکی متخصص

سوار بالن شدند. پس از چندی متوجه شدند بالن سوراخ شده وتحمل وزن ان سه

را ندارد از این رو برای نجات دونفر دیگر یکی را پایین انداختند. واز مرگ نجات یافتند.

ان ها چه کسی را پایین انداختند؟

معمای شماره ی ۵

یک نفر به قهوه خانه رفت وچای خواست. پس از کمی صحبت بادوست خود متوجه

شد یک مگس چای است . قهوه چی را صدا زد گفت که چای مرا عوض کن.

پس از مدتی قهوه چی با یک چای امد. مرد گفت که چرا چای مرا عوض نکردی؟

او چه طور فهمید؟

چیستان و معما...
ما را در سایت چیستان و معما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ارشدعطاپور ssmm بازدید : 153 تاريخ : شنبه 15 تير 1392 ساعت: 19:09